مامان جونی سلام . دلبندم دوباره بعد از یه مدت طولانی اومدم تا به وبلاگت سری بزنم . راستش به خاطر درس و دانشگاه و پایان نامم یه مقدار درگیر بودم . حالا بین خودمون بمونه یه کمم سهل انگاری از خودم بود . در واقع شما الان ا سال و سه ماه و شش روزته و حسابی شیطون شدی ( الهی قربون شیطنتات ) ولی من کلی عقب افتادم و کلی از خاطراتت رو که تو سررسیدم هرروز مینویسم و باید تو وبلاگت بیارم تا آلبوم خاطراتت کامل بشه زندگی من اتینجا خونه خاله تو این عکس حسابی اجی سلینا رو اذیت کرذی و نمیزاشتی مشقش رو که کلاس دوم بود بنویسه / شیطونک من ...